منتقم کربلا
مطالبات رهبری در جهاد اقتصادی را درست معنی کنیم؟ رهبر معظم انقلاب به سنت سالیان اخیر سال ???? را با عنوان جهاد اقتصادی مزین فرمودند این پست از آن جهت که من رو خیلی تحت تأثیر قرار داد بطور کامل با منبع ذکر میشه تا گوشه ای از حقیقت انقلاب اسلامی (اندیشه بلند امام خمینی ره و خیانت خائنان(مثل اکبرشاه و ...) به امت اسلامی و مظلومیت امام خامنه ای ) را اشاره کند: نویسنده اصلی :"متن زیر قسمتهایی از سخنانی دکتر محمد علی رامین می باشدکه به ای میل حقیر ارسال شد. به نظرم جالب آمد و به همین خاطر منتشر کردم تا نظر دوستان را هم در این باره بدانم."
http://amaliat.blogfa.com/post-170.aspx ببخشید اگر طولانی بود حیفم اومد نخونید از جایی اومدم که قطعه ای از بهشته.با یه عالمه خاطرات قشنگ.جسمم از اونجا اومد ، اما تا زنده ام دلم اونجاست.تو حرم اراب وقتی نشته بودم برای تمام رفقا داخل فضای مجازی یا واقعی دعا کردم که همتون یه روز برید اونجا تا درک کنید که چه عظمتی داره دیدن حرم کسی که سالهاست داریم واسش عزاداری میکنیم.وقتی کنار حرمش میرسی نمیدونی چیکار باید بکنی .یه نگاه به حرم حضرت عباس می کنی یه نگاه به حرم ارباب بعداز اجازه از برادر حرکت می کنی توبین الحرمین به سمت حرم ارباب وقتی می رسی و نزدیک ضریح می شی مروارید های اشک از دیدگانت بیرون می ریزه دست خودت نیست چون خودشون اجازه دادن نمی دونم از کجا بگم از سحر جمعه بگم که داخل حرم پر از بوی سیب شده بود یا از سامرا که امام های ما ضریحشون دوتا تکه تخته می باشد و گنبدی هم که ندارن یا از نجف بگم که هیچ کس از اهالی نجف نمی آمدند داخل حرم نماز بخونن چون حتی امام جماعت هم نمازو شکسته می خوند یعنی داخل حرم همه مسافر بودن و..... زیارت کربلا همیشه یک رویا بوده است برای من. بودن در فضایی که قلب های همه شیعیان به آنجا متصل است، زیارت مرقد مولا علی (ع) که جایگاهش در بعد معرفتی ما نمی گنجد و دیدن همه آن نمادهای الهی در زمین و معادن حکمت الله. آیا هاشمی همان امیر کبیر امروز است؟
اینجا همان موضوع همسان قرار دادن آقای هاشمی رفسنجانی با امیرکبیر در آن دوران مد نظر است و اینکه تا چه حد این مقایسه درست بود.
رویدادهای دوران امیرکبیر و زمانهای که او در آن زیست و رشد کرد و به مقامات عالی کشوری رسید، تقریباً به صورت کلی برای همگان و دست کم آنان که با تاریخ معاصر ایران آشنایی دارند، روشن است. امیرکبیر از طبقهای محروم در جامعه برآمده و با پشتکار و استفاده از کمترین امکانات توانست از استعدادهای خدادادی خود بهره کافی ببرد و در برههای از تاریخ که اشراف بر سرمایههای مادی و معنوی این سرزمین مسلط بودند و آنها را به یغما میبردند، بر مسند وزارت و صدارت بنشیند و کارهایی را شروع کند که بعدها موجد تحولات بزرگ در کشور شود. اما در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی، در حالی که بیش از یک دهه از انقلاب اسلامی گذشته و بندهای استعمار و دیکتاتوری از آن گسسته شده بود، بهرغم فضای مناسبی که در آن 10 سال بر مردم و کشور حاکم شده بود، رفتارهایی آزارنده و دور از شأن انقلاب بروز کرد که مهمترین آنها، ترویج خوی اشرافیگری و مصرفزدگی بود. آن هم درست در مقطعی که بهترین زمان برای ترویج الگوی صحیح زندگی مبتنی بر دستورات اسلامی میتوانست باشد. آن زمان چنین تحلیلی ارائه میشد که پس از هشت سال جنگ وقت آسایش فرارسیده و مردم باید "مانور تجمل" راه بیندازند تا تلخی جنگ را از یاد ببرند. این تحلیلها و برخی شعارهای برآمده از آنها، زمینهساز اشرافیگری و مصرفزدگی رو به تزایدی شد که در سالهای بعد، حجم زیادی از درآمد نفت را بلعید و شبهطبقهای را پدید آورد که نه تخصص داشت و نه کارآفرین بود و نه پایبند به آرمانها و شعارهای انقلاب. یکی از شعارها و آرمانهای انقلاب که امام(ره) بر آن بسیار تأکید کرده بودند، یعنی عدالت اجتماعی، به فراموشی سپرده شد و طبقات پایین جامعه که بار انقلاب و جنگ را بر دوش کشیده بودند و امام(ره) آنان را ولی نعمتان مسئولین قلمداد میکردند، با میدانداری اشرافیت نوین به حاشیه رانده شدند. تفکر خطرناک و غیراسلامی اجرای برنامهها به هر قیمت توسط مدیرانی که تافتههای جدابافتهای از جامعه به شمار میرفتند، به کار بسته شد که نتیجهای جز الگوبرداری مغلوط از غرب و اجرای طرحهای بعضاً نامناسب نداشت که تازه بسیاری از آنها هم نیمهکاره افتتاح میشدند. آن شبهطبقه اشرافی از پول نفت، مستقیم و غیرمستقیم، استفاده کرد و فربه شد تا جایی که خود را صاحب همه چیز مملکت میپنداشت و برای آنکه حاشیه امنیت موجودیت خود را بیشتر کند، شروع کرد به گردآوردن افرادی که نظریهپردازان مواجببگیر از آنها به عنوان طبقه متوسط یاد میکردند، حال آنکه چنین نبود. این طبقه به اصطلاح متوسط در حقیقت کارگزاران آن شبهطبقه اشرافی بود که بهواسطه رانت بر کوهی از داراییهای برگرفته از بیتالمال تکیه زده و اقتصاد دلالی و سفتهبازی را دامن میزد (امروز همچنان این بلا دامنگیر اقتصاد ماست و یکباره قیمت یک کالا دو سه برابر میشود و همان شبهطبقه اشرافی سود کلانی را به جیب میزند و گناه این تورم عجیب و غریب را هم به گردن دیگران میاندازد و تازه مدعی میشود که اگر مدیریت اقتصاد را به بخش خصوصی، یعنی همین شبهطبقه، واگذار میکردند کار به اینجا نمیکشید!) امیرکبیر در جریان فتنه "باب" قاطعانه عمل کرد تا کشور را از شر استعمار و دسیسههای آن مصون بدارد اما آقای هاشمی در جریان فتنه بعد از انتخابات، در حالی که جبهه بینالمللی معاندان انقلاب اسلامی صریحاً به دفاع از فتنهگران برخاسته بود، هیچ موضع مشخصی در دفاع صریح از انقلاب و مبانی آن نگرفت و یا سکوت کرد یا سخنی دوپهلو گفت. امیرکبیر در دل طبقه اشراف به برخورد با اشراف و شاهکها همت کرد (و از جان خود در این راه مایه گذاشت) اما در دوره آقای هاشمی شبهطبقه اشراف نضج گرفت آن هم در دل جامعه انقلابی که تحت هدایت رهبری سادهزیست و مدافع محرومان، شرّ اشرافیت پهلوی را از این کشور کم کرده بود.
امیرکبیر به هیچ یک از نزدیکان خود و متنفذان دربار اجازه دخالت در تصمیمگیریهایش را نمیداد اما در دوره زمامداری آقای هاشمی و حتی تاکنون برخی بستگان و نزدیکان وی میدانداری کردهاند و او مواضع این نزدیکان و منسوبین خود را که بعضاً علیه انقلاب و ارکان نظام و مصالح کشور بوده، رد نکردهاند یا دست کم مرز خود را با آنان مشخص ننمودهاند. ادامه مطلب در http://www.rajanews.com/detail.asp?id=62505
توجه به این امر ضروری است که جهاد اقتصادی فی النفسه حامل پیام ارزشمندی است وترکیب کلمه جهاد با اقتصاد یاد آور این امر است که توفیق در عرصه اقتصادی نیازمند عزمی جهاد گونه است
توجه به این نکته ضروری است که کلیت نظام اسلامی در این فراخوان جهادی
مقام عظمای ولایت مورد خطابند وبنابراین سه قوه مقننه و مجریه و قضاییه در این سازوکار جهادی به یک نحو مسئولند
تجربه سالیان اخیر این نکته را ثابت میکند که متاسفانه جریان کم عمقی که همواره در صدد موج سواری بر روی چنین فراخوان هایی است با برگزاری همایش ها وتبلیغات پر خرج اصل هدف را تحت الشعاع قرار داده و چه بسا با انحراف اهداف اولیه ناخرسندی مقام معظم رهبری را با اقدامات سبک و کم مغز خود فراهم آورند همچنان که معظم له در حرم رضوی در این خصوص فرمودند:(در برخی مواقع نامگذاریها و شعارهای سال بصورت انبوه و با هزینهی زیاد در تهران و شهرهای دیگر برروی تابلوها و در خیابانها نصب میشوند درحالیکه این کار بیفایده و دارای اشکال، و خلاف هدف اصلی از نامگذاری هر سال است. ایشان تاکید کردند: هدف از نامگذاری برای هر سال انجام اقدامات عملی است، و نه نصب آن شعار و یا عکسهای مربوط به آن بر روی تابلوها)
اقداماتی نظیر مراسم های کلنگ زنی نمایشی و یا افتتاحات نمایشی و یا اقدامات کلیشه ای دیگر و پیوند زدن تبلیغی این اقدامات با واژه جهاد اقتصادی
و ایضا دادن عنوان جهادگر !به مدیران اجرایی در رده میانی
همه و همه آفت هایی است که این حرکت سازنده را تهدید میکند وپیشاپیش از چنین اقداماتی که یقینا در تضاد با منویات عمیق رهبری نظام است به خدا پناه می بریم
بی تردید فراهم شدن زمینه برای نامیدن سال ?? با عنوان جهاد اقتصادی ثمره اقدامات شایسته دولت نهم و دهم در رفع محرومیت نسبی از مناطق محروم و اجرای شجاعانه طرح هدفمند کردن یارانه هاست همچنان که مقام عظمای ولایت نیز به این توفیقات اشارت داشتند
کلید اصلی جهاد اقتصادی در سال ?? تبیین سازوکاری برای ورود بخش خصوصی به عرصه اقتصاد کشور است
علیرغم همه توفیقات بزرگ دولت نهم ودهم این ایراد بزرگ همچنان باقی است که بخش خصوصی در عرصه اقتصادی حضوری فعال و تعیین کننده ندارد
سازوکار اقتصادی کشور در حال حاضر اینچنین تعریف میشود :
تعریف پروژه های عمرانی در قالب فشار نمایندگان مجلس و مدیران محلی و در ادامه اجرای مراسم کلنگ زنی و انجام پروژه عمرانی در یک سیکل دولتی و چند برابر قیمت رقابتی و آزاد و در ادامه ایجاد یک بنگاه اقتصادی دولتی و برگزاری مراسم افتتاح پروژه!
این مسیری است که درصورت توفیق یک بنگاه دولتی به جمع بنگاههای منتظر اجرای اصل ?? قانون اساسی اضافه میکند
علیرغم ایده های ساختار شکن دکتر احمدی نژاد در بخش اجرایی هنوز نتوانسته ایم از این سیکل معیوب رهایی یابیم و کلنگ افتتاح پروژه های عمرای را بدست مردم و بخش خصوصی بدهیم
لازمه جهاد اقتصادی وجود مدیرانی تحول خواه است که اهداف و بر نامه های شخص رییس جمهور را باور داشته باشند
لازمه جهاد اقتصادی دولتی جهادی ودرصحنه است
دولتمردانی که درتمام سطوح نگرشی جدید به فر آیند توسعه داشته وسازوکارهای عهد اصلاحات و سازندگی را به فراموشی سپرده باشند و همه توانشان را مصروف به صحنه آوردن توده های مردم در این عرصه سازند
امید است که سال ?? سال تحقق و به ثمر نشستن زحمات دل سوزان باشد
.
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
تصور آنکه قبر امام حسین (ع) و یار با وفایش ابوالفضل العباس که یاد و نامشان قلوب را متحول می کند از نزدیک بتوان دید سخت است و باور نکردنی.
اگر قسمت باشد ان شاءالله سفری به کربلا و نجف و کاظمین خواهم داشت. از همه دوستان حلالیت می طلبم و ان شاءالله اگر عمری بود از ظرافت ها و نکته های این سفر خواهم گفت. ما را هم دعا کنید تا اندکی معرفتمان به آن بزرگواران بیشتر شود
Design By : Pichak |